جنگ شیمیایی صدام و ترس خلبانان عراق

جنگ شیمیایی صدام و ترس خلبانان عراق

نشت گاز از مهمات شیمیایی، دومین منشأ مصدومیت نیروهای عراقی محسوب می‌شد. این موضوع یک خطر مهم برای افراد یگان‌های حمل‌ونقل مهمات و کسانی که در مجاورت مهمات شیمیایی بودند، به شمار می‌رفت.

به گزارش ایسنا،مسئله «جنگ» همزاد انسان است و استفاده از مواد سمی و شیمیایی نیز دارای یک قدمتی طولانی بوده که با توجه به پیشرفت علم، کاربرد گسترده‌تری در عصر جدید و در منازعات بین ملت‌ها پیدا کرده است. البته متوسل شدن به چنین شیوه‌هایی، مشابه جنایات صدام در تجاوزش به ایران، هیچ‌گاه از راه‌های متعارف جنگیدن نبوده و همیشه در مجامع بین‌المللی استفاده از سلاح‌های کشتارجمعی محکوم شده است. وجود انواع کنوانسیون‌ها، پروتکل‌ها و اجلاس‌های متعدد بین‌المللی در شرایطی که عراق از ۸ سپتامبر ۱۹۳۱(۱۷ شهریور ۱۳۱۰ ش) عضو کنوانسیون ژنو[۱] بود، هیچ‌کدام مانع صدام در استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه ایران نشدند. توان کم تسلیحاتی و انسانی صدام در تصمیمش برای تجاوز به خاک ایران، باعث شد تا او برنامه‌هایی را جهت توسعه سلاح‌های کشتارجمعی، در پوشش عناوینی همچون تولید دفع آفات کشاورزی، حشره‌کش و…[۲] آغاز کند.

عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق، نه‌تنها اقدامات این کشور در زمینه تسلیحات شیمیایی را انکار نمی‌کرد، بلکه حتی مدعی بود: «سلاح شیمیایی قدرت نیروهای نظامی را بیشتر می‌کند[۳] و در سایه سکوت سازمان‌های بین‌المللی، عراق مکرر از انواع سلاح‌های شیمیایی علیه ایران استفاده کرد. جالب‌توجه‌تر اینکه علاوه بر حمایت‌های مالی و نظامی کشورهای متعدد از صدام، یک روزنامه کویتی مواضع خود را این‌طور بیان می‌کند: «آیا ایران توقع داشت عراقی‌ها با گل و عطر به استقبال نیروهای اشغالگر ایران بشتابند؟»[۴]

۵۸۲ حمله آزمایشی، محدود، گسترده، حجیم و فوق گسترده از ۲۷ مهر ۱۳۵۹ در جبهه‌ی خوزستان تا ۴ شهریور ۱۳۶۷ در حوالی شهر زاخوی کردستان باعث شد تا حدود ۱۷۲۵۰ نفر از نیروها و شهروندان ایران و کردهای شمال عراق شهید و حدود ۱۲۷۰۰۰ نفر به‌سختی مصدوم شدند[۵] و فجایعی ازجمله بمباران شیمیایی گسترده شلمچه و حلبچه در تاریخ رقم خورد.

چنین بی‌مبالاتی صدام و اطرافیانش‌ در عرصه استفاده از تسلیحات شیمیایی در بسیاری از موارد دامن خود نیروهای عراقی را می‌گرفت. به‌طوری‌که نشت گاز از مهمات [شیمیایی]، دومین منشأ مصدومیت نیروهای عراقی محسوب می‌شد. این موضوع یک خطر مهم برای افراد یگان‌های حمل‌ونقل مهمات و کسانی که در مجاورت مهمات [شیمیایی] بودند، به شمار می‌رفت.

یکی از خلبانان سابق جنگنده‌ [عراقی] در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۳ م [۱۳۸۲ ش] دراین‌باره می‌گوید:

«… خلبان‌ها دوست نداشتند به چنین مأموریت‌هایی [بمباران شیمیایی] اعزام شوند، زیرا حوادث زیادی برایشان رخ می‌داد و آن‌ها احساس ترس می‌کردند. کار کثیفی بود. بمب‌ها با عجله آماده می‌شد و درنتیجه [گاز شیمیایی] از آن‌ها نشت می‌کرد. از یکی از دوستان خلبانم شنیدم که یک بار به علت نشت گاز از یکی از بمب‌هایی [شیمیایی] که قرار بود با خود حمل کند، مأموریتش به تعویق افتاده و مجبور شده است از هواپیمایش خارج شده و در گوشه‌ای منتظر بماند. بعدها حال او بد شد و پشتش تاول زد و دیگر نمی‌توانست انگشتانش را خم کند. این تنها یکی از ماجراهایی است که برای یکی از کسانی که می‌شناختم اتفاق افتاد ولی [در آن زمان] ماجراهای زیاد دیگری ازاین‌دست می‌شنیدیم.»[۶]

البته این مشکل صرفاً برای خلبانان عراقی نبوده و در موردی دیگر یک سرتیپ عراقی نیز در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۴ م [۱۳۸۳ ش] ضمن یادآوری وقایع معکوس شدن فاجعه‌بار روند جنگ (برای عراق) در سال ۱۹۸۲ م [۱۳۶۱ ش] و بارگذاری گاز [شیمیایی] بر روی گلوله‌های توپ ۱۲۲، ۱۳۰ و ۱۵۵ میلی‌متری و گلوله‌های خمپاره ۱۲۰ میلی‌متری، می‌گوید:

دو نیروی متخاصم در فاصله بسیار اندکی از یکدیگر قرار داشتند و اگر ما جنگ‌افزارهای شیمیایی را با بُرد نزدیک به کار می‌گرفتیم، هیچ‌کس نمی‌توانست تشخیص دهد که مقصر کیست و می‌توانستیم ایران را در این زمینه متهم کنیم. ولی اگر عمقِ مناطق عقبه آن‌ها را بمباران می‌کردیم، روشن بود که کار ماست و همین امر می‌توانست رسوایی به بار بیاورد. این ترفند مؤثر واقع شد و فرماندهان قرارگاه‌ها ترغیب شدند به این روش ادامه دهند. برخی از فرماندهان [عراقی] اشتیاق زیادی به استفاده از گاز [شیمیایی] داشتند ولی برخی هم نگران آسیب دیدن نیروهای خودی بودند.[۷]

 

در این زمینه یکی از سربازان عراقی که در عملیات موسوم به «توکلنا علی‌الله» در سال ۱۹۸۸ م [۱۳۶۷ ش] شرکت داشت در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۴ م [۱۳۸۳ ش] می‌گوید:

ما برای جابه‌جا کردن این راکت‌ها معمولاً آن‌ها را همانند کودکان خود بغل می‌کردیم. یک‌بار به آن‌ها [عناصر بخش امنیت ملی] هشدار دادم که بُرد این راکت‌ها به ایرانیان نمی‌رسد و به‌جای آن‌ها بر سر نیروهای خودمان فرود می‌آیند. عنصر ناظر آن‌ها در پاسخ گفت: «اگر از هر ۴۰ راکت، ۱۰ راکت به اهداف موردنظر اصابت کنند، برای ما کفایت می‌کند.» پس از هر حمله، بیمارستان صحرایی ما از تلفات شیمیایی نیروهای خودمان پُر می‌شد تا جایی که در بخش‌های مربوط دیگر جای سوزن انداختن هم نبود. تلفات نیروهای خودی بیشتر به‌این‌علت بود که بسیاری از راکت‌ها درست شلیک نمی‌شد و مواد شیمیایی آن‌ها درست جلوی مواضع خودمان فرومی‌ریخت.[۸]

 

[۱] – پروتکل منع کاربرد سلاح‌های شیمیایی و میکروبی در ۱۷ ژوئن ۱۹۲۵ در ژنو به‌تدریج به امضا ۱۲۰ کشور جهان رسید.

[۲] – با مسئولیت موسسه تولید حشره‌کش سپ (seep).

[۳] – جنایت جنگی؛ حملات شیمیایی عراق در جنگ با ایران، محمدباقر نیک‌خواه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران،۱۳۹۱، ص ۹۰.

[۴] – روزشمار جنگ ایران و عراق، ج ۱/۳۹، نخستین گام به‌سوی فتح فاو، حمیدرضا فراهانی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چ ۱، تهران ۱۳۹۱، ص ۶۴۸.

[۵] – جنایت جنگی، ص-۴۳۹-۴۳۷.

[۶] – رابطه زهرآگین؛ آمریکا، عراق و بمباران شیمیایی حلبچه، یوست آر. هیلترمن [ترجمه؛ یعقوب نعمتی وروجنی]، ج ۱، نشر مرزبوم، تهران،۱۳۹۲، ص ۳۵۷-۳۵۸.

[۷] – همان، ص ۳۵۶،۳۵۷.

[۸] – همان، ص ۳۵۸ و ۳۵۹.

منبع:ایسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *